ایستگاه سراب

دنیای مجازی خیلی هم زیبا بود برای من هنوز هم هست . یک وقتی ما بودیم و یک شهروبلاگی بود بر از محله و کوچه و خیابان و خانه هایی که عمومن درشان به روی همه باز بود .چه شور و حالی داشت شهر .چه غلغله ای بود وارد خانه مجازی هر کسی که میشدی. همه چیز از همان خرابی بلاگفا شروع شد و بعد هم رخنه شهر مجازیهای دیگر .تلگرام که آمد تیر خلاصش را زد .شهر وبلاگی به هم ریخت دسته دسته آدمها بساطشان را جمع کردند که بروند با آنها که آشنا شده اند گفتگوی صمیمانه تری راه بیندازند .حداقل تصویر مخاطبشان را ببینند .  امروز بعد از مدتها سرک کشیدم به گوشه کنار شهر هنوز هم از دودکش بعضی خانه های مجازی دود بلند میشود و صاحبخانه همچنان در خانه مجازیش را باز گذاشته .هنوز هم شهر بوی زندگی دارد اما نه به بر شوری گذشته . نیامدم بگویم برگشته ام به شهر مجازی تا در این خانه را باز بگذارم .حتی نیامدم بگویم کانال هوب همچنان دارد کارش را انجام می دهد .بیچاره "هوب" مدتی است بی سرانجام مانده .راستش فقط آمده بودم سری بزنم همین . از سفر که برگشتم تصمیمم بر آن شد بیشتر دور و اطراف واقعی ها بگردم . بیشتر کتاب بخوانم .ورزش کنم عکس بگیر ایستگاه سراب...